خوشگل ترین دختر

عروس باد!
عروس باران!
عروس شب ها،تنهائی
روزها،اضطراب خیابان
عروس سایه!
عروس سوال!
عروس رویای شیرین خوشبختي درخیال!
عروس شک!
عروس تردید!
عروس هراسی کشنده
ازپی هرنگاه پرفریب!
عروس رویاهای شیرین مردی
درآن سوی شهر!
عروس دل تنگی!
عروس اجتناب !
عروس قهر!
فردا
خورشید خوش بختی تو
ازپس کدامین قله برف گیر
طلوع خواهد کرد؟ ...

 تنهایم در اجاقی که نمی میرد از تاریکی
که نمی پوسد دیوارهایش از تنفس سردم
از هر طرف می بارد خاکستر دردهای تسعیر شده از بهمن دور
بر سقف بخت تیره و ت

 راستی گفتم که باران آمده
درد غصه باز مهمان آمده
ساز ناکوک دلم تر می زند
"باز باران باز بدتر" می زند
آسمان هرجا که رفتم زرد شد
ابر قلبم

 ای رفته تا بینهایت
صدایت ماندنی ست و نامت؛
خواندنی
چرا که نام عاشق همیشه جاودان است
همچنان که نام عشقز
و صدایت که یادگار خاکستری هامان 

 مثل پر پر شده قلب گل سرخ

از نم ابر بهار

دل من می ترکد

مثل روبند سفید گل یاس

از تب تند هوا

بدنم می لرزد

مثل شبنم که دل از غنچه بریده

دم صبح

نفسم می ریزد

کوچه را آب زدم

با غم چشم ترم

باغ را ریسه زدم

با گل بغض ترم

شرم را ریشه زدم

تا بیایی به حرم

 نگو بی من نمی تونی
چرا فکر تو اینجوره
برو دنبال رویاهات
نميخوامت مگه زوره
تمومش کن ديگه بسه
توی خوابی نمیدونی
برای صبح بیداریت
من و له کن تو میتونی
من از احساس سرشارم
تو از احساس بیزاری
پر از فرقیم نمیبینی
برو دنبال بیداری
تو از خوبیت پر از خوبی
ولی انگار دلم کوره
تو از جنس خدا هم شی
نميخوامت مگه زوره ... 

 آهسته ، قلبم بدجور شکسته

دوباره آمده ای که چه بگویی به این دل خسته
آمده ای دوباره بشکنی قلبم را ،
یا باز هم به بازی بگیری این دل تنهایم را …

 از من نگیر این لحظه ها را،هر چه باشد من یک عاشقم ،
نگاهی به من بینداز ببین به چه روز افتاده ام…
ببین چه کسی مرا به این روز انداخت
تو مرا اینگونه با لحظه های عاشقی آشنا کردی
تو مرا در دام عشق گرفتار کردی

 نه مهربانی تو را میخواهم ، و نه دلسوزی های تو را
نمیبخشم آن قلب بی وفای تو را
بگذار در حال خودم باشم
به تنهایی بیشتر از تو ، نیاز دارم
پس بگذار با تنهایی تنها باشم
در خلوت خویش با غمها باشم
نمیخواهم دوباره بازیچه دست این و آن باشم

 مثل او که در کنار ساحل دریا نشسته
به امواج دریا دل بسته
من هم نشسته ام در کنار ساحل قلب تو
و دل بستم به تو
دل بستم به امواج خروشان عشق تو